اولین قدم های شیر مرد من
بالاخره به این انتظار پایان دادی عروسکم و دقیقا تو روزی که یک سال و نیمه شدی (14 دی ماه 93) با اون قدمای کوچولو و استوارت یه بار دیگه منو از خوشحالی به آسمونا بردی .فدای اون پاهای کوچیکت بشم من عزیز دلم ...دیر راه افتادی اما کاملا به راه رفتنت مسلطی و کمتر پیش میاد که بیوفتی زمین ...خودتم خیلی ذوق میکنی وقتی راه میری ..راه میری و قهقهه میزنی ... خداوندا باز هم ممنون تو هستم که این لذت و نصیب من کردی و باز هم برای هزارمین بار شکر گزارت هستم که برسام و به زندگی ما هدیه دادی ... مرسی از این زندگی خوبی که به من دادی خدا جوونم ...
نویسنده :
مامان افسانه
13:24